06‏/02‏/2007

روشنفکر به مثابه یک نیروی اجتماعی

چرا روشنفکران این دیار به عنوان یک نیروی اجتماعی تاثیر گذار بر جامعه مطرح نیستند؟.چرا نمی توانند با بدنه اجتماعی جامعه ارتباط برقرار کنند؟ چرا قشر کتابخوان و روشنفکر در این جامعه از دید خیلی ها آدمیان ساده لوح و مشنگی ویا مغروری تصور می شوتد که دارد حرفهاو کتاب های از بر شده دیگران را برای ما می خواند و خیلی راحت می شود سر کارش گذاشت و قدرت سیاسی هم راحت میتواند او را حذف کند و سر و صدای هیچ کس هم بالا نیاید و اصولا کسی هم ککش نگزد که فلان روشنفکر به چه حال است؟ و چرا ذهنیت روشنفکر و آرمانهایش چنان با ذهنیت جامعه اش متفاوت است که قادر به ایجاد هیچ زبان مشترکی با دیگر طبقات جامعه اش نیست؟

برای پاسخ به این ستوال می توان از منظرهای مختلف به تماشا نشست: از منظر قدرت سیاسی ایدئولوزیک که قادر به تحمل داشتن رقیبان برای خود نیست و از منظر دینی که صاحبان معرفت دینی حاضر به پذیرش صاحبان تفکر انتقادی نیستند. و... ولی من در اینجا می خواهم در سطح وبلاگ از زاویه جامعه شناسی به مسئله بنگرم. و از دوستان نیز بخواهیم بر این مسئله بنگرید.

روشنفکران در هر جامعه به عنوان قشری که می اندیشتد و مسائل پیرامونش را با نگاه انتقادی حلاجی می کند و قادر به مقایسه جامعه خود با دیگر جوامع است می تواند آرمانهایی را در ذهن خویش تصور کند که فراتر از وضع موجود جامعه است وبنابر این ،نسبت به وضع موجود همیشه ناراضی است و نگاهش به جامعه همیشه متفاوت با نگاه عامه مردم خویش است. پس این سئوال اینجا مطرح است که: در چنین جوامعی که منطق حاکم بر ساخت اجتماعی واقعیت با منطق ذهنی حاکم بر ذهن روشنفکر فاصله بسیار زیادی دارد روشنفکر چه باید بکند؟ آیا روشنفکر باید فاصله خود را کم کند یا توده باید خود را بالا بکشد؟ ......

از یکطرف منطق حاکم بر جامعه مان را نمی شناسیم چرا که منطق دیگری در کتابها خوانده ایم! و از طرف دیگر انبوه دانسته هامان و توهم دانایی و تحقیر جامعه مورد نظر قدرت شناخت جامعه را از ما ستانده است بنا بر این علی می ماند و حوضش!
ما می مانیم و فحش دادن و ناسزا گفتن به چیزی که قدرت درکش را نداریم.
بنا بر این روده درازی روشنفکرانه کافیست! اگر خواهان این هستیم که به عنوان یک نیروی اجتماعی موثر شناخته شویم باید هم اندیشمند بود و هم عملگرا ؛ در عین کتابی گفتن و اندیشیدن با واقعیتهای جامعه شجاعانه و هوشمندانه رودرو شویم ومنطق حاکم بر واقعیت جامعه را تحقیر نکنیم بلکه با نگاه انتقادی آن را در خردورزی و اندیشه ورزی خویش بحساب آوریم و خلاصه چنان باشیم که دیگران روشنفکران را مشنگ ندانند! بلکه ما را به عنوان عقلای قوم بپذیرند

ليست هناك تعليقات: