واقعیت آن است که ما لرها به سادگی مشهوریم. سادگی به چه معناست؟ در اینجا از تفسیرهای مثبت و منفی که از این مسئله می شود ؛
در می گذریم و ابتدا با تعریف سادگی بحث را شروع می نماییم
ساده لوحی حماقت نيست و حماقت نادانی نيست . انگاه که از چيزی سر در نمی اوريم ، پيش می ايد که تصور های خطايی در باره ان داشته باشيم که بر انگيزاننده رفتار هايی ناشيانه يا حتی ابلهانه . شايد پساتر پی بريم که اشتباه کرده ايم و دريابيم که بايد در باره موضوع بيشتر بدانيم تا در هنگام رويارويی با ان واکنش بهينه ای داشته باشيم . اشتباه از جنس حماقت نيست اگر ندانيم ابزاری چگونه کار می کند، دچار حماقت نيستيم بلکه نا اگاهيم . احمق کسی است که خوب و بد را تشخيص نمی دهد در جايی که نشانه های صريحی وجود دارد و بنا بر تجربه پيشين بايد انها را باز شناخت . مشاهده حماقتی که نمکين نباشد عصبانيت می اورد ادم اما بر ساده لوح دل می سوزاند . ساده لوحی گاه از معصوميتی اخلاقی برمی خيزد . انسان های نيک اخلاق معمولا زود باور و خوش قلب اند و زود باوری و خوش قلبی ، ای بسا جلوه ای دارند چون ساده لوحی .نشاندن تصور خود به جای واقعيت و ناتوانی در مرز گذاشتن ميان ذهن و خارج از ذهن از مشخصه های ثابت ساده لوحی است . ساده لوحی از جنس معصوميت اخلاقی می شود ، انگاه که جهان و همه بازيگران صحنه ان نيک دانسته شوند و بدی فقط به ندانستن و کم دانستن و نشناختن يکديگر و سوء تفاهم بر گردانده شود)1
سادگی ما نشانه حماقت نیست ،نشانه این است که ما دنیا و انسان را بسیار ساده تصور می کنیم، و نمی توانیم پیچیدگی های دنیا و
زیرکیهای دیگران را بفهمیم ، و حتی اگر هم بفمیم قادر به عکس العمل مناسب نیستیم! و با تاخیر به مسایل پیرامونمان واکنش نشان می دهیم و این است که در گفتار شفاهی داریم که می گوید! عقل لر پشت سر اوست!
ما زیرک نیستیم! همانطور که خود را می بینیم به دیگران نیز می نگریم! تصورمان این است که وقتی با دیگران با نهایت سادگی و صداقت برخورد کردیم دیگران نیز در حق ما چنین خواهند کرد!
اگر کسی صمیمیت نشان دهد بدون اینکه بدانیم در پشت این صمییت چیست ، زود باورش می کنیم و اگر کسی با ما خصومت ورزد بدون اینکه در توان خود و قدرت دیگری تامل کنیم با او دشمنی می ورزیم. نه قادریم جلوی دوستی و ابراز صمیمیت خویش را بگیریم و نه توان آن را داریم که در دشمنی خویش با سیاست برخورد کنیم. و چون پیچیده نیستیم دیگران براحتی دست ما را می خوانند....
این آسیب روانی جمعی(سادگی) با خواندن و تحصیل رفع شدنی نیست، سواد شاید ما به ما قدرت فهم رفتارهای پیچیده دیگران را بدهد اما قدرت مقابله را نخواهد داد ، برای زیرکی باید هم هم فضا های مختلف را شناخت و هم در روحیه زیرکی و اعتماد به نفس را در خود تقویت کردو...
ساده بودن در دنیای امروز که به شدت پیچیده شده است، دیگر یک ارزش محسوب نمی شود. زیرکی به آن است که به ذهن تحلیلگر و خلاق به تحلیل واقعیتهای پیرامونمان بپردازیم ، اگر زیرک و پیچیده نباشیم نه می توانجهت حرکت دنیای خویش را بفهمیم و نه توان گرفتن حق خویش را در دنیایی داشت که زیرکی و سیاست در آن حرف اول را می زند.
... بیاموزیم زیرکی را به کودکانمان
1-
،محمد رضا نیکفر ؛ مجله نگاه نو ، شماره 65